«دنیا دار مکافات است»؛ شاید در طول زندگی و علی‌رغم میل باطنی‌تان این جمله را بسیار شنیده باشید. هضم این جمله‌ی دردناک زمانی دشوارتر می‌شود که به واقعیت داشتن آن پی ببرید. دشواری و اندوه بخش‌های جدانشدنی زندگی بشر هستند و کنار آمدن یا نیامدن با آن‌ها به همان میزان که می‌تواند در نحوه‌‌ی نگریستن ما به زندگی تأثیرگذار واقع شود، تفاوتی در جهان پیرامون ایجاد نمی‌کند. در نهایت، جهان بدون حضور ما هم به بقای خود ادامه می‌دهد و اندک مفاهیمی، همچون عشق، می‌توانند درک آن را برایمان کمی آسان‌تر کنند.

اگر دقیق‌تر به این مسئله نگاه کنید، متوجه می‌شوید که تقریبا تمام انسان‌ها در بزرگسالی این وجهه‌ی تاریک زندگی را شناخته و درک کرده‌اند. مهم‌ترین دلیل این تأخیر می‌تواند تمایل نداشتن والدین به نشان دادن واقعیت‌های متناقض زندگی به فرزندانشان در دوران کودکی باشد. با اینکه این تأخیر مزایایی همچون گذراندن دوران شیرین کودکی در غفلتی لذت‌بخش دارد، می‌تواند در بزرگسالی آسیب‌های جبران‌ناپذیری به کیفیت زندگی فرزندان وارد کند.

مطلع کردن کودکان درباره‌ی خطرناک بودن دنیا و دشوار بودن زندگی، نیازمند تفکر و برنامه‌ریزی دقیقی از سوی والدین است. کودکان روحیه‌های متفاوتی دارند و از لنزهای مختلفی به جهان پیرامونشان می‌نگرند. بنابراین، ارائه‌ی یک نسخه‌ی کلی برای تمام کودکان ممکن نیست. با این وجود، والدین هنوز هم می‌توانند کودکانشان را در جریان کلیاتی بگذارند که بعدها زندگی کردن را برایشان آسان‌تر می‌کنند.

در این مقاله به بررسی چگونگی و چرایی مطلع کردن کودکان از خطرناک بودن دنیا و دشواری زندگی کردن در آن می‌پردازیم. با ما همراه باشید.

«منفی‌گرایی» چقدر مرسوم است؟

یک شیوه‌ی معرفی دنیا به کودکان، القای این باور است: دنیا جای خطرناک و مزخرفی است و بهترین کاری که می‌توان در مواجهه با سختی‌هایش کرد، عادت کردن و کم‌توقع بودن است. شاید در نگاه اول، بیان کردن چنین چیزی در حضور یک کودک بسیار خشن و بی‌رحمانه به نظر برسد، اما جالب است بدانید که این یکی از مرسوم‌ترین شیوه‌های معرفی دنیا توسط والدین به کودکان است!

در مطالعه‌ای میدانی که در ماه ژانویه‌ی سال ۲۰۲۲ انجام شد، مشخص شد ۱۱ تا ۵۳ درصد والدینی که در این بررسی مشارکت کرده بودند تمایل به منفی جلوه دادن دنیا به کودکانشان داشته‌اند. این والدین، باورهای بنیادینی در رابطه با زندگی در این دنیا را در قالب صفت‌هایی همچون خشک و خالی، ناعادلانه، بی‌رنگ و رو، بی‌رحمانه و رو به زوال به کودکانشان القا کرده بودند.

در مطالعه‌ی مشابه دیگری حدود ۵۰ تا ۹۴ درصد والدین اقرار کردند که با مثبت جلوه دادن زندگی در این دنیا برای فرزندانشان مخالف هستند. از دیدگاه این والدین، اندکی مثبت‌گرایی اشکالی ندارد اما داشتن تصویری ایدئال از دنیا می‌تواند به ناامیدی عظیمی در آینده ختم شود. به طور خلاصه، حفظ تعادل بهترین استراتژی است.

چرا «مثبت‌گرایی محض» می‌تواند مخرب باشد؟

دختر بچه‌ای می‌خندد.

جِرِمی کلیفتون، روانشناسی بالینی و عضو هیأت علمی دانشگاه پنسیلوانیا، طی مطالعه‌ای بالینی به این نتیجه رسیده که نگرانی‌های والدین در رابطه با آینده‌ی کودکانشان در سه دسته‌ی کلی جای می‌گیرد: موفقیت، سلامتی و امنیت. به عقیده‌ی اکثر والدین، کسب موفقیت در این دنیا بدون داشتن دیدگاهی نسبتا منفی نسبت به کلیتش ممکن نیست.

تفکر غالب دیگر این است که امن پنداشتن دنیا می‌تواند کودکان را در معرض آسیب‌های گوناگون، همچون بیماری، مرگ و شکست، قرار دهد و توانایی همگام شدن با سرعت پیشروی زندگی را از آن‌ها بگیرد. از طرفی، مثبت اندیشیدن می‌تواند به ناامیدی ختم شود و زمینه را برای بروز اختلال‌هایی همچون افسردگی و بی‌انگیزگی هموار سازد. با این طرز فکر، بهترین استراتژی کم‌توقع بودن است.

از دیدگاه روان‌شناسان، تشویق کودکان برای منفی نگریستن به دنیا و حوادثی که در آن رخ می‌دهد، تلاش والدین برای تضمین آینده‌ای کم‌دردسر برای آن‌ها است. این طرز فکر معمولا دو دلیل عمده دارد:

  1. والدین فکر می‌کنند با منفی‌نگری احتمال ناامید شدن کودکان در آینده به شدت پایین می‌آید.

  2. والدین فکر می‌کنند افراد بسیار موفق معمولا کسانی هستند که به سختی کشیدن تن داده‌اند و رؤیاهای غیرقابل‌باوری در سر نپرورانده‌اند.

این باورها از میل طبیعی انسان به بقا و فوق‌العاده ظاهر شدن در عرصه‌ی اجتماع نشأت می‌گیرند و به گفته‌ی روان‌شناسان، ارتباط چندانی با سه عامل موفقیت، سلامتی و امنیت ندارند. به عبارتی، صرف نظر از داشتن یا نداشتن این سه عامل ارزشمند در زندگی، انسان باز هم به دنبال پیدا کردن راهی برای مبارزه با دشواری‌های زندگی در این دنیا است.

در مطالعه‌ی گسترده‌ی دیگری که با حضور بیش از ۴۰۰۰ شرکت‌کننده و ۴۸ متخصص انجام شد، ارتباط میان منفی‌نگری و رخ دادن حوادث ناگوار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده بسیار تأمل‌برانگیز بودند. متخصصان دریافتند افرادی که دیدی منفی نسبت به دنیا دارند به طور میانگین زندگی‌های بدتری هم دارند.

این افراد عموما دچار اختلال‌های جسمی و روحی و روانی ناشی از پرورش احساس‌های منفی شده بودند. میزان ابتلای آن‌ها به اختلال‌های مرسومی همچون افسردگی هم بالاتر گزارش شد. نارضایتی از زندگی و بالا بودن نرخ خودکشی یا اقدام به خودکشی هم به کرات در میان آن‌ها مشاهده شد. در نهایت، این افراد حتی در شغل‌هایشان هم نسبت به همکارانشان عملکرد ضعیف‌تری از خود نشان داده بودند.

متخصصان در بخش دیگری از این مطالعه به بررسی پیامدهای داشتن عقاید متوسط یا بی‌طرفانه نسبت به دنیا پرداختند. آن‌ها به طرز جالبی متوجه شدند که داشتن چنین رویکردی نسبت به دنیا هم با نارضایتی از کیفیت کلی زندگی ارتباط دارد. افرادی که عقاید متوسط و میانه‌رو داشتند، در مواردی حتی از منفی‌گراها هم روزهای سخت‌تری را پشت سر گذاشته بودند!

نتایج این مطالعه‌ی گسترده مسلما نمی‌توانند به عنوان مجوزی برای تصمیم‌گیری قطعی درباره‌ی نحوه‌ی معرفی واقعیت‌های زندگی در دنیا به کودکان مورد استفاده قرار گیرند، اما می‌توانند روشن‌گر مسیر باشند. به طور خلاصه، بهتر است والدین بدانند که اگر کودکانشان مدام با ترس از آسیب‌هایی که در آینده در دنیا انتظارشان را می‌کشند بزرگ شوند، ممکن است دچار سرنوشتی مشابه با ترسشان شوند.

در نهایت، چه باید کرد؟

تضاد شادی و غم.

داشتن دیدگاهی منفی نسبت به دنیا و زندگی در آن، ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان‌ها و برداشت نیاکان‌شان از بهترین شیوه‌ برای زندگی کردن دارد. اما با وجود تمام احترامی که برایشان قائلیم، باید اعتراف کنیم که منفی‌نگر بودن و امید داشتن به آینده‌ای مثبت با به کارگیری ابزار کم‌توقعی راهکار هوشمندانه‌ای نیست. منفی‌نگر بودن در کنار مزایای محدودی که دارد، می‌تواند ذهن را به شکاک بودن و تصور بدترین رویدادهای ممکن عادت دهد.

با این اوصاف، بهترین راهکار گوشزد کردن دو نکته‌ی زیر به کودکان است:

  1. در زندگی دشواری‌هایی انتظارتان را می‌کشند که باید به وقت خودش آن‌ها را مدیریت کنید.

  2. داشتن فرصتی برای زندگی کردن در این دنیا موهبتی ارزشمند است و زیبایی‌هایش به قدری وسیع هستند که در مواقع سختی امیدبخش ظاهر شوند.

حرف آخر

زندگی به همان میزان که نویدبخش لذت‌های تکرارنشدنی و لحظه‌های خاطره‌انگیز است، می‌تواند در مواقعی نوعی محکومیت به بقا هم محسوب شود. همه‌ی انسان‌ها در برهه‌هایی از زندگی‌ به طور خواسته یا ناخواسته درس‌هایی می‌آموزند که می‌توانند مسیر زندگی‌هایشان را دستخوش تغییری شگرفت کنند.

در این میان، آگاهی دادن به کودکان درباره‌ی پیچ و خم‌های مسیر زندگی از حساسیت و اهمیت بسیاری برخوردار است. بهترین راهکار برای معرفی واقعیت دنیا به کودکان، ارائه‌ی تصویری دوگانه و واقع‌گرایانه از محتوایش است. به یاد داشته باشید که تأکید بیشتر بر وجهه‌های مثبت زندگی در دنیا از ترساندن کودکان از تلخی‌های پیش رو گزینه‌ی بهتری است.

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با یک متخصص مشورت کنید. 

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)