پیشرفتهای گسترده در حیطهی فناوری و گسترش روابط انسانی در قرن بیست و یکم، نیاز به شیوههای نوین درمان اختلالهای روحی و روانی را دوچندان کرده است. بعضی از این شیوهها از محیط طبیعی به عنوان عامل درمانی بهره میگیرند و بعضی هم از آفرینشهای بشری برای بهبود شرایط روحی و روانی استفاده میکنند. در این میان، موسیقی درمانی یکی از تازهترین و جالب توجهترین شیوههای القای آرامش و ثبات به مغز است.
موسیقی درمانی به طور مستقیم با پاسخها و ارتباطهای انسان به مقولهی موسیقی سر و کار دارد و هدف اصلی آن بهبود حال ذهن و سلامت روحی و روانی است. این نوع درمان فقط به نواختن آلتهای موسیقی و خوانندگی ختم نمیشود، بلکه رقصیدن و حتی گوش دادن به موسیقی هم میتوانند در تغییر روحیه بسیار مؤثر واقع شوند.
موسیقی تأثیرهای بسیار عمیق و قدرتمندی بر مغز میگذارد و این تأثیرها بسته به نوع موسیقی متفاوت ظاهر میشوند. آنچه میان تمام انواع موسیقی مشترک است، کمک به انسان برای تجربه کردن گسترهای نامحدود از احساسهای مختلف، از شادی و هیجان تا غم و آرامش، است.
در این مقاله پس از توصیف پدیدهی موسیقی درمانی به نقشش در بهبود وضعیت روحی و روانی و تأثیرهایش بر روند پیشروی اختلالهای روانی مختلف میپردازیم. با ما همراه باشید.
موسیقی درمانی چیست؟
به طور کلی در شیوهی نوین موسیقی درمانی، از تواناییهای گستردهی موسیقی برای بهبود وضعیت روحی و روانی انسان استفاده میشود. میتوان گفت موسیقی درمانی نوعی جایگزین برای شیوههای درمانی دیگری همچون مشاوره یا درمان رفتاری-شناختی محسوب میشود. موسیقی درمانگران از پاسخها و واکنشهای ذهنی فرد در ارتباط با موسیقی استفاده میکنند تا به حال کلی مغز ثبات ببخشند و تغییرهایی مثبت در آن ایجاد کنند.
نکتهی مهم دیگر این است که موسیقی درمانی میتواند نقش بسیار پررنگی را در بهبود اعتمادبهنفس، ارتقای تواناییهای ارتباطی، کمک به مستقل شدن، کسب آگاهی از حال خود و دیگران و بهبود تمرکز و قدرت توجه انسان ایفا کند. داشتن تعامل موسیقیایی میان موسیقی درمانگر و مراجعهکننده طی جلسههای درمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
بداههپردازی هم بخشی جدانشدنی از موسیقی درمانی است. در مواقع بسیاری لازم است مراجعهکننده بسته به حال و هوایی که دارد و با استفاده از هر نوع آلت موسیقی که در دسترس است نواهایی تولید کند که گویای وضعیتش باشند. به اعتقاد موسیقی درمانگران، موسیقی تولید شده توسط هر شخص متفاوت است و سیگنالهای بسیار مهم و ویژهای دربارهی ساز و کار مغزش ارائه میکند.
موسیقی درمانی چه تأثیری دارد؟
تأثیری که موسیقی روی مغز میگذارد بسیار پیچیده و چند وجهی است. جالب است بدانید که هر کدام از جنبههای موسیقی، از قبیل تمپو، ریتم و ملودی، توسط بخش متفاوتی از مغز پردازش و درک میشوند!
برای مثال، مخچه ریتم را پردازش میکند. لوب پیشانی سیگنالهای احساسی ایجاد شده توسط موسیقی را رمزگشایی میکند و بخش کوچکی از لوب گیجگاهی سمت راست در درک زیروبمی صداها ایفای نقش میکند. هستهی اکومبِنس، که بخش مربوط به پاداش مغز است، حتی میتواند در واکنش به موسیقی تأثیرگذار علائمی فیزیکی از لذت، مانند مورمورشدن، را در بدن نمایان کند.
با وجود قدرت غیرقابلانکار موسیقی، موسیقی درمانی میتواند از واکنشهای جسمی قدرتمند برای کمک به بهبود اختلالهای روحی و روانی استفاده کند.
تاریخچه و منشأ موسیقی درمانی
موسیقی از دیرباز با تار و پود زندگی انسان عجین بوده است. به طور دقیق، پیدایش آلتهای موسیقی به حدود چهل هزار سال پیش بازمیگردد. چنین تاریخچهی غنی نشان میدهد که میل انسان به ابراز احساس و برقراری ارتباط از طریق موسیقی مختص به عصر کنونی نیست.
استفاده از موسیقی به عنوان یک ابزار درمانی نخستین بار در یونان باستان صورت گرفت، اما موسیقی درمانی، به آن شکلی که ما امروزه میشناسیم، در قرن بیستم و پس از اتمام جنگ جهانی دوم شکل گرفت. تراماهای حاصل از سالها جنگ بیرحمانه آنقدر سلامت روحی بازماندگان را تخریب کرده بودند که چارهای جز یافتن شیوههای درمانی نوین باقی نمانده بود.
استقبال عموم از موسیقی درمانی به قدری گسترده بود که در نیمهی قرن بیستم، این شیوه به صورت تخصصی در دانشگاهها مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه به تفاوت موسیقی درمانی با سایر شیوههای درمان روح و روان میپردازیم تا اهمیت آن بیشتر آشکار شود.
تفاوت موسیقی درمانی با سایر شیوههای درمانی
اصلیترین تفاوت موسیقی درمانی با سایر شیوهها این است که در موسیقی درمانی از کلمهها برای برقراری ارتباط استفاده نمیشود. این ویژگی برای افرادی که در بیان احساسهایشان با استفاده از کلمهها مشکل دارند، مزیت بسیار بزرگی محسوب میشود. بسیاری از این افراد دچار اختلالهای جسمی یا ذهنی هستند و نمیتوانند ارتباط مؤثری برقرار کنند.
مشاوره و درمان رفتاری-شناختی هر دو متکی بر برقراری ارتباط کلامی هستند و از این رو، محدودیتهایی ایجاد میکنند. اینجا است که موسیقی درمانی میتواند مفید واقع شود. به علاوه، مهارتهایی که شخص طی جلسههای موسیقی درمانی میآموزد، میتوانند در زندگی روزمره مورد استفاده قرار بگیرند. ممکن است شخصی پس از گذراندن این جلسهها به فراگیری نحوهی استفاده از یک آلت موسیقی روی آورد. چنین فعالیتهایی میتوانند به مرور حال روحی و روانی فرد را بهبود دهند و به او کمک کنند راهی برای ابراز احساسهایش پیدا کند.
فواید موسیقی درمانی
موسیقی درمانی فواید و مزایایی دارد که نمیتوان امثال آنها را در سایر شیوههای درمانی، مانند صحبت کردن با مشاوران، پیدا کرد. برای مثال، فراگیری نحوهی کار کردن با آلتهای موسیقی به تقویت حافظه، برقراری نظم در زندگی، تقویت میزان درک موضوعهای پیچیده و بهبود مهارتهای ریاضی کمک میکند. داشتن این مهارتها هم به نوبه خود میزان مسئولیتپذیری و سختکوشی را افزایش میدهد.
از طرفی، موسیقی درمانی میتواند مراجعهکنندگان را با موسیقیهای فرهنگهای مختلف آشنا کند و به آنها کمک کند صرف نظر از تفاوتها، یکدیگر را آنگونه که هستند بپذیرند و قضاوت نکنند. نکتهی قابل توجه این است که مهمترین جنبهی جلسههای رواندرمانی، ارائهی فرصتی به مراجعهکننده برای ابراز هویتش است. ابراز هویت از طریق موسیقی به مراجعهکننده کمک میکند تا احساسهایش را به شیوهای خلاقانه بروز دهد و از مدیریت کردن احساسهایش لذت ببرد.
یکی از راهکارهای کنار آمدن با احساسهای دردناک در موسیقی درمانی، ترانهسرایی است. نوشتن متن مناسب برای یک آهنگ میتواند توانایی ابراز احساسها را با استفاده از ملودی و کلمهها آسانتر کند و به افراد فرصتی آرامشبخش برای کنار آمدن با آسیبهای روحی بدهد. از این شیوه اغلب برای بازیابی احساسها، تجربهها و خاطرههای دردناک موجود از ناخودآگاه به خودآگاه استفاده میشود.
تبدیل کردن احساس به کلمه و آراستن آن با یک ملودی مناسب، علاوه بر ارائهی فرصتی برای ابراز، به شخص اجازه میدهد تا آسیبهای ناشی از داشتن آن احساس خاص را واکاوی کند و به مرور با آنها کنار بیاید. تحلیل متن آهنگهای مختلف هم میتواند نتیجهی مشابهی به دنبال داشته باشد. این رویکرد به شخص اجازه میدهد خود را جای شخص دیگری بگذارد و احساسهایی مشابه با احساسهای خودش را تجربه کند و بدین صورت از تنهایی خود بکاهد.
موارد استفاده از موسیقی درمانی
بر اساس یافتههای علمی صورت گرفته در حیطهی موسیقی درمانی، این شیوه در بهبود اختلالهای زیر مؤثر واقع شده است.
- آلزایمر
- تشویش/دلشوره
- اوتیسم
- بیماریهای قلبی
- دردهای مزمن
- انواع دیابت
- لکنت زبان
- عدم تعادل عاطفی
- سردرد
- تکانشگری
- غمگینی شدید ناشی از سوگ
- اختلال تنشزای پس از رویداد (PTSD)
- افسردگی پس از زایمان
- بازپروری پس از بیماری
- مشکلهای تنفسی
- اعتیاد
- ضربهی مغزی
- اختلالهای حرکتی ناشی از عدم تعادل
- کمخوابی/بیخوابی
- اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)
- اسکیزوفرنی
- بیماریهای عصبی
فواید اثباتشدهی موسیقی درمانی
- اعتلای عزت نفس
- کاهش اضطراب
- افزایش انگیزه
- ارائهی روشی برای رهاسازی ایمن و موفقیتآمیز احساسها
- بهبود توانایی ابراز کلامی-حسی
- ارائهی فرصتی برای برقراری ارتباطهای قویتر با اطرافیان
تأثیر موسیقی درمانی روی اضطراب
مطالعههای علمی بسیاری ثابت کردهاند که موسیقی درمانی میتواند از شدت اضطراب افرادی که شغلهای استرسزا دارند یا قرار است مورد عمل جراحی قرار بگیرند بکاهد. بررسیهای تکمیلی دیگری هم نشان دادهاند که موسیقی درمانی با کاهش فشار خون و متعادل کردن ضربان قلب رابطهی مستقیم دارد و از این رو میتواند اضطراب را به شدت کاهش دهد.
موسیقی درمانگران همچنین معتقدند که تأثیرهای مثبت موسیقی درمانی، بلافاصله پس از اتمام جلسههای درمانی خود را نشان میدهند. این نشان میدهد که موسیقی درمانی شیوهای بسیار کارآمد است و میتواند طی مدت زمانی کوتاه، تغییرهای شگرفی در مراجعهکنندگان ایجاد کند. موسیقی همچنین روی میزان تولید هورمونهای وابسته به استرس، مانند آدرنالین و کورتیزول، هم تأثیر میگذارد و با کاهش آنها، استرس را به میزان قابل توجهی محو میکند.
تأثیر موسیقی درمانی روی افسردگی
مطالعههای علمی انجام شده در این حیطه نشان دادهاند که موسیقی درمانی میتواند به روند شناسایی علائم افسردگی را سرعت دهد. این مزیت، موسیقی درمانی را تأثیرگذارتر از شیوههای مرسوم درمان روان، مانند مشاورهی کلامی، کرده است.
از طرفی، گوش دادن به موسیقی میتواند ترشح هورمون دوپامین و اندورفینها را افزایش دهد. این هورمونها مسؤول القای حس خوب، ایجاد شادی و تسکین درد هستند و میتوانند در بهبود افسردگی نقش بسیار پررنگی را ایفا کنند. به خاطر داشته باشید که موسیقی درمانی هم مانند سایر شیوههای درمان روان نمیتواند راهحلی «صددرصد» تضمینی و دائمی برای بهبود افسردگی باشد، اما به شدت در تسهیل روند درمان مؤثر است.
تأثیر موسیقی درمانی روی سرطان
درمان بیماری دشواری مانند سرطان به همان میزان که با آسیبهای جسمی همراه است، به روح و روان بیمار هم آسیب وارد میکند. بنابراین، افراد مبتلا به سرطان معمولا نیاز دارند تا در کنار شیوههای درمانی جسمی، همچون شیمیدرمانی، از روح و روان خود هم به طور ویژه مراقبت کنند.
مطالعههای صورت گرفته در رابطه با تأثیر موسیقی درمانی روی سرطان نشان دادهاند که این شیوه در کاهش اضطراب ناشی از بیماری در بیمارانی که به تازگی درمان خود را شروع کردهاند بسیار مؤثر واقع شده است. از طرفی، ابتلا به سرطان اغلب با بروز افسردگی همراه است و موسیقی درمانی میتواند نقش بسیار پررنگی در بهبود این افسردگی ایفا کند.
تأثیرهای مثبت موسیقی درمانی روی کودکان
انعطافپذیری بالای ذهن کودکان برای پذیرش تغییر باعث شده تا شیوههای درمانی نوینی همچون موسیقی درمانی در درمان اختلالهایی همچون افسردگی، اضطراب شدید، حواسپرتی و مشکلهای مرتبط با خواب بسیار مؤثر واقع شوند. بعضی از مزایای به کارگیری موسیقی درمانی در کودکان به شرح زیر هستند.
- ارائهی شیوههای نوآورانه برای ابراز احساسها و افکار
- بهبود مهارتهای معاشرت اجتماعی و برقراری ارتباط با دیگران
- تشویق به استفاده از خلاقیت و قوهی تصور
- افزایش میزان تمرکز و هماهنگی مغز با اعضای بدن
- افزایش میزان خودآگاهی
- افزایش میزان آگاهی از محیط اطراف
- بهبود عزت نفس، اعتمادبهنفس و انعطاف پذیری ذهن برای پذیرش واقعیتهای زندگی
- بهبود توانایی استفاده از زبان و فعالانه گوش دادن
- بهبود روابط خانوادگی و دوستانه
مرور کلی
با وجود اینکه موسیقی درمانی درمانی قطعی برای تمام اختلالهای روحی و روانی محسوب نمیشود، میتواند ابزار مناسبی برای کمرنگ کردن علائم اختلالهای مرسومی همچون افسردگی و اضطراب باشد. موسیقی درمانی به مراجعهکنندگان اجازه میدهد با روشی خلاقانه با احساسهایشان کنار آیند. به خاطر داشته باشید که مزایای دیگر موسیقی درمانی، همچون تقویت حافظه و افزایش خودآگاهی، میتوانند در بخشهای دیگری از زندگی هم راهگشای شما باشند.